یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۴
۰ نفر

همشهری دو - مژده پورمحمدی: با کودک ۳ ساله خود به مهمانی رفته‌اید و در آنجا چند نفر از حاضران با دیدن رفتارهای فرزندتان به شما گفته‌اند که او بی‌ادب است.

 بچه مودب

اكنون در حال برگشت به خانه، به اين فكر مي‌كنيد كه «آيا واقعا فرزند ما بي‌ادب است؟»، «آيا با درنظر گرفتن سنش، باز هم رفتارهاي او بي‌ادبانه محسوب مي‌شوند؟». ميزبان خانواده‌اي بوده‌ايد كه يك كودك 5ساله داشته‌اند، از آغاز تا پايان مهماني بارها از ذهن‌تان گذشته است «چه بچه بي‌ادبي دارند!»، «از اين پدر و مادر موقر و متين بعيد است، چرا واكنش درخوري به رفتارهاي فرزندشان نشان نمي‌دهند؟» و.... اما به واقع، تعريفي كه ما از ادب در ذهنمان داريم، چقدر حقيقي و درست است؟ اساسا آيا مقوله ادب، براي كودكان زير 7 سال موضوعيت دارد؟ اگر بله، در چه موارد و مصاديقي؟ اين موارد چگونه بايد آموزش داده شوند؟ واكنش ما در قبال هنجارشكني‌هاي كودكمان چه بايد باشد؟

  • واكندن سنگ‌‌ها

قبل از هر كاري، تكليف‌تان را با خودتان روشن كنيد. از خود بپرسيد كه چرا به‌دنبال پرورش فرزندي باادب هستيد؟ آيا تأييد اجتماعي ديگران براي شما مهم است و دوست داريد ديگران با ديدن بچه شما بگويند: «ماشاءالله! هزار ماشاءالله! چه دسته گلي! چه مودب، چه متين!» يا مثلا بگويند «دست پدر و مادرش درد نكند، پدر و مادر نمونه كه مي‌گويند، همين‌ها هستند!». شايد هم تحمل نگاه‌هاي سنگيني كه شما را به بي‌كفايتي متهم مي‌كنند و معتقدند شما در تربيت فرزندانتان موفق نبوده‌ايد، برايتان دشوار است و دوست داريد اقدامي كنيد تا سايه اين برچسب‌ها از سرتان برداشته شود. با خودتان روراست باشيد و خود را قانع كنيد كه هيچ‌يك از اين اهداف، قرار نيست قطب‌نماي شما در تربيت باشند. آموختن ادب، قرار است به فرزند شما كمك كند تا مبتني بر فطرت انساني خود عمل كند و عقلانيت را در او پرورش دهد. شما تلاش مي‌كنيد فرزندتان ادب بياموزد تا در مراودات اجتماعي خود موفق باشد و بتواند در زندگي اجتماعي‌اش، اهدافش را به خوبي به پيش ببرد. نيت‌تان را الهي و خداپسندانه كنيد، تكليف نيت و هدف كه مشخص شود، خودبه‌خود بسياري از جهت‌گيري‌هاي تربيتي در آموزش ادب، بسامان مي‌شود.

  • هان نه، بله!

شايد بتوان گفت تا پيش از 4 يا 5 سالگي، اساسا نمي‌توان لفظ «بي‌ادبي» را به رفتارهاي كودكان اطلاق كرد. كودك تا حدود 5سالگي درك درستي از معناي خوب و بد ندارد و نمي‌تواند چارچوب‌هاي رفتار مودبانه را درك كند و خود را با آنها تطبيق دهد. او قادر نيست نقطه‌نظر و زاويه ورود بزرگ‌ترها به بحث ادب را درك كند. البته اين بدين معنا نيست كه اساسا بچه را در اين سنين رها كنيم و هيچ آموزشي به او ندهيم اما بايد دقت داشته باشيم كه براي انجام مواردي از اين دست، هرگز بچه را تحت فشار قرار ندهيم: سلام كردن، تشكركردن، خداحافظي كردن، گفتن «شما» به جاي «تو» و استفاده از فعل جمع براي احترام به مخاطب بزرگسال و.... همچنين يادمان باشد كه بازي كردن با غذا، انگشت كردن در بيني، به‌كار بردن حرف زشت يا واژه بي‌ادبانه‌اي كه موقتا بر سر زبان كودك افتاده، بيرون انداختن آب دهان و مثال‌‌هاي اينچنيني، براي كودك زير 5سال اساسا بي‌ادبي محسوب نمي‌شوند و براي كودك‌5تا 7سال هم در حد يك تذكر سبك بايد با آنها برخورد شود. درمورد كودكان بالاي 5سال، بايد تلاش شود تا برخي از عادات رفتاري در كودك ايجاد شود كه اين عادات تاحدي با رفتارهاي حيامحور همپوشاني دارند؛ به‌عنوان مثال: در زدن براي ورود به اتاق دربسته، عدم‌تعويض لباس در مقابل ديگران، عدم‌گستاخي و بي‌احترامي آشكار به پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ، عدم‌تكرار دائمي و انس گرفتن طولاني با حرف زشت و ناسزا و... .

  • زمزمه محبتي

همان‌طور كه گفته شد، ما كودكان را براي رعايت هنجارهاي آداب معاشرت تحت فشار قرار نمي‌دهيم اما آنها را به كلي رها هم نمي‌كنيم و به‌صورتي كه مخل آزادي و آرامش كودك نباشد، بذر ادب را در نهاد آنها مي‌كاريم. يكي از ابزارهاي اصلي اين هدف، رفتار صحيح الگوهاي كودك، خصوصا پدر و مادر است. اگر بزرگ‌ترها مقيد باشند كه به گرمي و آشكارا به يكديگر سلام كنند، پاسخ سلام را بدهند و خداحافظ بگويند، كودك نيز از آنها مي‌آموزد. پدر و مادري كه با تواضع با هم سخن مي‌گويند، به يكديگر چشم مي‌گويند و از واژه‌ها و تعابير زيبا و محترمانه استفاده مي‌كنند، پيام رفتاري مناسبي به كودك خود مي‌دهند. يكي ديگر از راهكارهايي كه مانع از تثبيت رفتار بي‌ادبانه مي‌شود، پرت كردن حواس كودك و جلوگيري از انجام رفتار نادرست، به‌طورغيرمستقيم است. براي مثال، مي‌توانيم به كودكي كه دوست دارد در كنار سفره دراز بكشد و غذا بخورد بگوييم «بيا بشين ببينم خودت بلدي چهارزانو بنشيني؟» يا «واااي! ببين بابا چطوري نشسته! يه زانو بالا يه زانو پايين! بيا ما هم ببينيم مي‌تونيم مثل بابا بشينيم!». از ديگر ابزارها، ايجاد رفتار جايگزين يا محدود كردن رفتار است، نه حذف كامل آن. براي مثال كودكي كه دوست دارد آب‌دهان خود را بيرون بيندازد را مي‌توان كنار سينك ظرفشويي يا در سرويس بهداشتي برد تا در آنجا آن كار را انجام دهد.

  • خط قرمز، خط صورتي!

يكي از بزنگاه‌هاي تعامل با كودكان، اين موقعيت است كه كودك كشف كند چه موضوعي پدر و مادرش را به‌شدت آزرده و ناراحت مي‌كند و آن موضوع را ابزاري كند تا والدين را به كنترل خود درآورد و از اين كار لذت ببرد. در بسياري از مواقع، كودكي كه در حال پرخاشگري است، همه حرف‌هاي زشتي را كه يادگرفته است رديف مي‌كند، جيغ‌هاي ممتد مي‌كشد و... در واقع راهي يافته است تا والدين خود را آشفته و سرگردان كند و بتواند بر آنها اعمال قدرت كند. بنابراين سعي كنيد تا حدامكان در اين موقعيت‌ها خودنگهدار باشيد و نقطه ضعف به‌دست كودكتان ندهيد. همچنين، يكي ديگر از دلايل رفتار بي‌ادبانه، جلب توجه و اعلام غيرمستقيم نياز به محبت و ديده شدن است. كودكي كه در يك مهماني رسمي وسط سفره راه مي‌رود، دارد اعلام مي‌كند كه «لطفا مرا ببينيد!». در اين حالت، اگر به او تذكر داده شود كه دست از اين كار بي‌ادبانه بردارد يا گوش نمي‌دهد و به‌كار خود ادامه مي‌دهد يا آن رفتار را متوقف مي‌كند اما به‌زودي كل ظرف خورش را در بشقابش خالي مي‌كند، يك پارچ دوغ هم رويش! در شرايط اين چنيني، هنگامي كه پيام منفي نياز به توجه كودك را دريافت كرديد، سعي كنيد با توجه مثبت و تكريم ويژگي‌ها و رفتارهاي مثبت او، نيازش را برآورده كنيد. در مواجهه با كودكي كه عبارت زشتي را از محيط و همسالان آموخته است و آن را در برخورد با ديگران به‌كار مي‌برد، يكي از شاه‌كليد‌هاي تربيتي، تغافل است. اگر مدتي در برابر آن فحش يا حرف ركيك هيچ واكنشي نشان ندهيد، در قريب به اتفاق مواقع، كودك پس از چندي آن لفظ را از ياد مي‌برد و از دايره واژگانش حذف مي‌شود و يا به‌عنوان مثال، كودكي كه هميشه براي سلام كردن به بزرگ‌ترها تحت فشار قرار مي‌گرفته و هيچ‌يك از روش‌هاي قهر، تحقير، تمسخر و... برايش كارگر نبوده است، وقتي براي مدتي هيچ واكنشي از اطرافيان در زمينه سلام كردن نبيند، خود به‌خود پس از يك‌ماه رويه‌اش را عوض كرد.

  • مخلوق مختار آزاد

اگر چه ما تلاش مي‌كنيم تا بستر پرورش يك انسان مودب را از همان كودكي فراهم كنيم، اما نبايد در اين كار دچار افراط شويم. اينكه گاهي به كودك تذكر دهيم كه به مادربزرگ بگو «شما» نگو «تو»، ايرادي ندارد. اما اين تذكرها نبايد از حد بگذرد و حالتي كليشه‌اي، تكراري و ملال‌آور پيدا كند و تبديل به گزاره‌هايي شود كه شكستن‌شان براي كودك لذتبخش و موجب اثبات خود است، نه رعايت آنها. اجازه دهيم كودك در فرايند بزرگ شدنش، ذيل بسترسازي‌هاي ما خودش ادب و پايبندي به آداب معاشرت را انتخاب كند و از اين كار لذت ببرد. در كنار آموزش‌صحيح به او فرصت دهيم تا آزادانه به اين نتيجه برسد كه با احترام با بزرگ‌ترهايش صحبت كند و به سبب اين انتخاب آزادانه، به اين قاعده پايبند بماند.

کد خبر 374829

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha